معراج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم ... یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج. . .

معراج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم ... یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج. . .

مشخصات بلاگ

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج. . .

لایمکن الفرار . . .

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۸ ب.ظ

وقت پرواز آسمان شده بود

گوئیا آخر جهان شده بود


کعبه می رفت در دل محراب

لحظه ی گریه ی اذان شده بود


کوفه لبریز از مصیبت بود

باد در کوچه نوحه خوان شده بود


شور افتاد در دل زینب

پی بابا دلش روان شده بود


در و دیوار التماسش کرد

در و دیوار مهربان شده بود


شوق دیدار حضرت زهرا

در نگاه علی عیان شده بود


خار در چشم و تیغ بین گلو

زخم ،مهمان استخوان شده بود


سایه ای شوم پشت هر دیوار

در کمین علی نهان شده بود


ناگهان آسمان ترک برداشت

فرق خورشید خون فشان شده بود


در نجف سینه بیقرار از عشق

گفت "لا یمکن الفرار" از عشق


سیدحمیدرضا برقعی


  • معراج

نظرات  (۱)

عالی بود
پاسخ:
ممنون آقا فیروز :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی