معراج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم ... یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج. . .

معراج

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم ... یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج. . .

مشخصات بلاگ

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج. . .

اگر گیری وضو با آب زمزم 

اگر سجاده گردد عرش اعظم


اگر گویی اذان بر بام افلاک 

گر از تکبیر گردد سینه ات چاک


اگر ضرب المثل گردد خشوعت 

به حق قل هو اله در رکوعت


اگر باشد به توحیدت تعهد 

اگر گردی شهید اندر تشهد


مبادا بر نماز خود بنازی 

علی را گر نداری بی نمازی



قارون با حضرت موسی، خیلی بد عمل کرد؛

و حتی تهمت بسیار بدی هم به حضرت موسی زد

حضرت موسی به سجده افتاد و شروع کرد به گریه کردن.

به خدا گفت: خدایا اگر من پیغمبر تو هستم، انتقام من را از قارون بگیر

و من را بر او مسلط کن.

خدا هم کم نگذاشت.به حضرت موسی وحی کرد که من زمین را

در اختیار تو قرار دادم که فرمان تو را ببرد.

حضرت موسی به آن زمینی که قارون روی آن ایستاده بود فرمان داد که او را ببلعد.

یک مرتبه زمین باز شد و قارون تا زانوهایش در زمین فرو رفت.

قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را عفومان کن! ما را ببخش! ما بد کردیم.

حضرت موسی او را نبخشید.

حضرت برای بار دوم به زمین امر کرد و او تا کمرش در زمین فرو رفت.

دوباره قارون به حضرت موسی رو کرد و گفت: ما را ببخش! ما بد کردیم.

گفت: نمی بخشم.

بار سوم؛ حضرت موسی امر کرد به زمین که او را بِبَلع!

قارون تا گردن در زمین فرو رفت.

بار سوم به حضرت موسی گفت: ما بد کردیم؛ تو ما را عفو کن!

حضرت او را نبخشید و برای بار چهارم به زمین امر کرد و قارون از بین رفت.

حالا حرف من را همه تان خوب گوش کنید.

به موسی وحی آمد یا موسی! می دانی چرا او را نبخشیدی؟

جهتش این بود که تو خالق او نبودی.

او اگر به من رو آورده بود، من او را می بخشیدم.

چند بار از تو طلب عفو کرد و تو او را نبخشیدی!

اگر یک دفعه به من گفته بود، من او را می بخشیدم..






حاج آقا مجتبی تهرانی

حضرت موسی(علیه السلام) در راه طور سینا بود.

در بین راه کسی شروع کرد پیش او التماس کردن و گفت من گناه بدی کرده ام؛

از خدا بخواه که از من بگذرد.

سپس گناهی که مرتکب شده بود را به حضرت موسی گفت.

حضرت موسی به خداوند گفت این بنده از تو پوزش میطلبد؛

او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده!

خطاب رسید که من او را بخشیدم؛ ولی به او بگو که من از تو یک گلایه دارم!

چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد؟!

من نمیخواهم بنده من از کسی خجالت بکشد..


از تمامی دوستانی که در نظرسنجی اخیر شرکت کردند و نظر گذاشتند متشکرم.
پیرو نظرسنجی اخیر تعدادی نام برای وبلاگ انجمن امور خیریه ارائه گردید. 
از شما دوستان میخواهیم که در انتخاب نام مورد نظر ما را یاری کنید. 


1. بهشت (3 مرتبه )
2. بهشت نزدیک است
3. خدا نزدیک است 
4. راه نزدیک است 
5. گمنام
6. همت
7.مهرووزان
8. روزنه
9. باران 
10. نسیم امید 
11. قاصد
12. رهروان علی(ع)
13. راه عاشقی


دوستان اگر نام های دیگری هم در نظر دارید می توانید در قسمت نظرات همین پست اعلام نمایید.
با تشکر 


سؤال من این است که آیا امکان دارد که خدا به انبیا و اولیا بگوید که به مردم بگویید اینگونه مهمانداری کنید، امّا خودش به گونهای دیگر مهمانداری کند؟! مگر میشود خدا آداب ضیافت را به من بفرماید و خودش عمل نکند؟! آیا قبیح نیست امشب خدا از من سؤال کند که در این ماه رمضان که مرا در خانه خودش مهمان کرده چه چیزی همراه خودت آوردهای؟! آیا قبیح نیست که از من بپرسد که آیا گرسنهای یا سیری؟!

وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و القلب السلیم

و حمل الزاد اقبح کل شیء اذا کان الوفود علی لکریم

من مهمان شخصی کریم شدهام و چیزی هم به همراه ندارم؛ نه حسناتی دارم و نه قلبی سلیم. آیا وقتی کسی در خانه کریم مهمان میشود، توشهاش را نیز همراه خود میبرد؟! چه زشت است این عمل! امشب همه ما دستخالی آمدهایم و میخواهیم دست پر برویم. اِطعام این مهمانی چیست؟ اطعام این مهمانی در خطبه پیغمبر اکرم آمده است؛ «برکت، رحمت و مغفرت». تمام خیرات عالم از این سه چیز نشأت میگیرد. 





حاج آقا مجتبی تهرانی


سلام 

چندی پیش باجمعی از دوستان درباره وبلاگی برای انجام امور خیریه صحبت شده بود.

برای انتخاب اسم این وبلاگ به نظر شما نیاز داریم.

در ضمن نتیجه توسط همین وبلاگ اعلام خواهد شد و ادامه کار با آدرس وبلاگ انتخابی انجام خواهد شد.

اگر دیدید کسی بد راه می رود ، به او تذکر بدهید که درست راه برود ، اما به خودتان هم نگاه کنید ببینید آیا درست راه می روید ؟! حتی اگر دشمن انسان هم به آدمی حرفی زد اول بگذارید اگر مطلبی دارد یا برهانی دارد بیاورد . بعد جای خلوت یک نگاهی بکنید ببینید آیا راست گفته یا نه ، ضرری ندارد . انسان مومن حرف شنواست . دشمن هم اگر حرفی زد و ناراحت شدید ، بعد از ناراحتی در خلوت یک نگاهی بکنید ، ضرری ندارد . این بزرگی و آقایی تو را نشان می دهد ، عزتت را زیاد می کند ، ادب انسان را می رساند ، حقانیت را می رساند . 



حاج محمد اسماعیل دولابی


مطلبی را می خواهم عرض کنم که در باب سرخوردگی است.

یعنی شخص در اجابت استعجال دارد و بعد به تأخیر می افتد،

در اینجا موجب می شود که آن فرد قنوط کند و بعد هم مأیوس شود.

مأیوس که شد، دعا را کنار می گذارد.

در اینجا او دعا کرده، اجابت به تأخیر افتاده،

بعد یأس ایجاد شده و ترک دعا می کند. در پایان کار ترک دعا است.

ترک دعا به طور کلّی، حال چه دعایی باشد که به اجابت نرسیده و تأخیر افتاده

و چه دعایی که اصلاً انجام نشده است بدانید عاقبت بسیار بدی دارد.

به همین خاطر از آن نهی شده و تعبیرات غلیظی هم داریم.

در روایتی هست از پیغمبراکرم دارد:

«مَنْ لَمْ یَدْعُ اللهَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ»

خدا به کسی که دعا نمی کند خشمگین می شود..





حاج آقا مجتبی تهرانی 


ما می خواهیم همه‌اش نماز بخوانیم. نه بابا بشین یک گوشه یک مقدار فکر کن ببین کی هستی؟ بگو من کی هستم؟ اصلا خودت را پیدا کن. بگرد در آشغال ها یک جواهر را پیدا کن. یک وقت یک جواهر قیمتی قاطی آشغال ها افتاده. برده‌اند ریخته اند در خاک روبه‌ها ولی چون قیمتی است می روی چهار ساعت پنج ساعت، خاک ها را عقب می زنی پیدایش می کنی.

ما هم جواهریم که در این آشغال های دنیا گیر کرده‌ایم. باید بگردیم پیدا کنیم. عجیب است که انسان ها دنبال گم شده شان می گردند، اما دنبال خودشان نمی گردند. بگرد خودت را پیدا کن. خودت به خودت بگو من کی‌ام؟ وضو بگیر یک گوشه بشین صد مرتبه این ذکر را بگو. من که هستم کجا بودم؟ از کجا امده ام؟ کجا می خواهم بروم؟ اینقدر بگو تا خودت را پیدا کنی. وقتی خودت را پیدا کنی ها اینقدر لذت دارد، بفهمی کی هستی. «أتحسب أنّک جرمٌ صغیر؟» تو خیال می کنی که یک آدم دومتر و نیمی هستی؟ «و فیک انطوی العالم الاکبر». در تو عالم بزرگ است. تو خیلی مهمی بشر؟ تو خیلی می توانی ترقی کنی. از ملائکه هم بیشتر.




آیت الله مجتهدی تهرانی



زیبا دیدن یک استعداد ذاتی و ادراکی است یعنی برخی استعداد بیشتری برای زیبایی شناسی و درک زیبایی دارند اما صرف نظر از این موضوع در باره ملاک های زیبا دیدن باید گفت زیبا بین کسی است که جهل را از خود دور می کند. 

هر کسی در عین حال یک بهره ای از عقل کل و عقل الهی دارد و کسی عقل را نساخته است، بلکه ما از عقل بهره مندیم به اندازه استعداد خودمان و نمی توانیم آنرا بسازیم؛ بلکه او ما را می سازد. 

عقلی که در ماست محدودیت های زیادی دارد در بند زمان و مکان و خواسته های نفسانی و دنیایی ماست و بنابراین پرده هایی از جهل هم در برابر او وجود دارد و دارای حجاب است و تا آن اندازه که هر چه این حجابها بیشتر بر طرف شود روشنایی عقل بیشتر می شود و هر چه روشنایی عقل در ما بیشتر باشد زیبایی بیشتر دیده می شود تا جایی که فرومایگی ها در ما کنار برود زیبایی ها را بیشتر و بیشتر خواهیم دید و آن زیبایی واقعی و جمال مطلق را را ببینیم. 

این زیبایی واقعی در همین طبیعت هم تجلی دارد. معیار زیبایی شناختی کنار رفتن جهل است اما صاحبان بیان معتقدند که چشمی زیبا بین است که عالم را وجه الله ببیند.




مولوی هم میگوید: 


هرکه را هست از هوس ها جان پاک 

زود بیند حضرت و ایوان پاک

چون محمد پاک بود زین نار و دود

هرکجا رو کرد وجه الله بود



دکتر ابراهیمی دینانی